عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت
نویسندگان
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۶ ب.ظ

پر می کشد مرغ دل من در هوایت

پر می کشد مرغ دل من در هوایت

پیچیده در پس کوچه های دل صدایت
حتی نشد باران حریف رد پایت
گرچه صنوبر پیش پایت ایستاده
هر بید مجنون قامتش خم شد برایت
بلبل غزل خوان شکرخند لب تو
چشمان آهو اسیر چشم هایت
هر کوی وبرزن عطر گیسوی تو دارد
ای وسعت آغوش تو تا بی نهایت
هر صبح آدینه به شوق صبح وصلت
پر می کشد مرغ دل من در هوایت
حسین علاءالدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۶
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۴ ب.ظ

آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟

 

 آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟
این چشم ها که محروم از یک نگه به یارند
بهتر که کور گردند، بگذار خون ببارند
آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟
دعوی عشق کم کن عشّاق بی قرارند

آنانکه یاد اویند دائم به جستجویند
حتّی خزان ز هجران در موسم بهارند
قومی کنار یارند امّا زیار دورند
قومی زیار دورند امّا کنار یارند
آنانکه بی تو سوزند سوزند عالمی را
ای وای اگر بدین سوز آهی ز دل بر آرند
ای خانۀ غمت دل ای فرش مقدمت گل
بر چشمها بنه پا انگار کن که خارند
اشجار سبز با تو کمتر ز نخل خشکند
گل های سرخ بیتو چون شعله های نارند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۴
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ

مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی !

مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی !


اسیر مانده ایم در بهانه های پاپتی
و میله های آهنین و عشق های ساعتی
حوالی نگاهمان دوباره صف کشیده است
صدای تیک تاک غم , شماره های صنعتی !

امان از اشتباه های نا تماممان , همان
تفاخر همیشگی به هیچ های قیمتی !
میان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتی ؟!
کسی نیامد از تبار انتظارمان ببین
که مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۲
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ب.ظ

هفت دریا از سرابت سوختم

هفت دریا از سرابت سوختم


چون غروب از اضطرابت سوختم
هفت دریا از سرابت سوختم
تا بباری تشنگی‌ها از دو چشم
از شهاب پر شتابت سوختم

ماه را در آسمانم حلقه کن
از غروب آفتابت سوختم
من پی تصویر انسانی جدید
غرق در دریای خوابت سوختم
آه ای آرامش صبح و نسیم
از غروب آفتابت سوختم
در پی تکثیر آه و ناله‌ها
مثل شعری در کتابت سوختم
آنقدر چشمان تو گل می‌نمود
تا که در تصویر نابت سوختم
سوختم من چون ستاره‌های تو
سوختم من! در حجابت سوختم!
حجت الله بخشوده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۰
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۷ ب.ظ

یوسف ترین پیغمبرت در چاه مانده است

یوسف ترین پیغمبرت در چاه مانده است

آری اگر تا کعبه خیلی راه مانده است
از دست من تا دست تو یک آه مانده است
خواندم مفاتیح الجنان را در دل شب
اما دلم در حسرت مفتاح مانده است

بعد از گذشت سال های سال یا رب
یوسف ترین پیغمبرت در چاه مانده است
ای ماه کنعانی من!خالی خالی ست
دستی که از دامان تو کوتاه مانده است
ای کاش که من نیز همراه تو باشم
هر کس که همراهت نشد گمراه مانده است
تنها نه من با چشم های پر ستاره
در آرزوی رویت تو ماه مانده است
می خواستم از تو بگویم آیه آیه
اما قلم در باء بسم الله مانده است
حسین علاءالدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۷
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۴۷ ب.ظ

از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم

  از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم

  از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم

بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم
بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست
عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم
تا که وصفی ز کمان و خم ابروی تو رفت...

در پی دیدن رویت همگی تیر شدیم
از کمان خانه ی زلفت همه بالا رفتیم
در سراشیبی ابروت سرازیر شدیم

گو گدایان در این خانه بیایند که ما
از گدایی به در تو همگی میر شدیم
عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...
جمله در حلقه ی تو در غل و زنجیر شدیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۷
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ب.ظ

نگاه کن به من مبتلای درمانده

  نگاه کن به من مبتلای درمانده

سحر به یاد تو چشمم ستاره می بارد
شبیه ابر بهاری دوباره می بارد
تبسم تو غزل را به وجد می آرد
از آستان لبت استعاره می بارد

صدای (حی علی...)می رسد دوباره به گوش
و عشق بار دگر از مناره می بارد
برای آمدنت استخاره کردم باز
بشارت است که از استخاره می بارد
نگاه کن به من مبتلای درمانده
که از نگاه شما راه چاره می بارد
حسین علاءالدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۱
پاسدار 313
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۴۳ ب.ظ

چرا نماز می خوانیم (2)

چرا نماز می خوانیم؟

در نوشته گذشته (11خرداد) عرض شد که نماز نقش یاد آوری برای انسان دارد . یادآوری اینکه حواسمان باشد که ما بنده ایم و او مولای ماست. درست مثل فرمانده ای که به سر باز هایش (بشین) و (برپا) میدهد ، خداوند هم با واجب کردن عملیات نماز ؛ شامل رکوع وسجود و قرایت و.... می خواهد به ما یاد آوری کند . کما اینکه در قرآن صراحتا می فرماید : اقم الصلاة لذکری.

اما دلیل دوم نماز خواندن

دلیل دوم نماز خواندن اینه که اصلا ، اصلی ترین کار ما در زندگی نماز خوندن است. اصلا ما آفریده شدیم برای نماز خواندن!

اصلا اون زمانی که ما نماز نمی خونیم ، مرخصی هستیم . خدا در قرآن می فرماید: (ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون) من انسان و جن را خلق نکردم ، مگر برای عبادت .

ما نباید منت بکشیم که بعضیا نماز خوان بشوند! نماز خیلی با کلاس تر از این حرف هاست!!

اگر کسی بگه من نماز نمی خونم ، باید بگیم شما راحت باش ! کسی با شما کاری نداره! خدا در قرآن می فرماید : یا ایها الناس ، یعنی آی آدم ها !

بعضی ها طلبکارانه می ایستند و میگن : خدا چه نیازی به عبادت ما داره که میگه نماز بخونید؟

این سوال خنده دار نیست؟! خدا؟! نیاز؟!

آدم باید سوال رو خوب بپرسه !

باید بپرسیم نماز چه نیازی از ما رو برطرف میکنه که خدا گفته نماز بخونیم؟

خب ، بسم الله نیاز هامون رو بشمریم:

خوراک ، پوشاک ، آشامیدن ، خوابیدن ، رفاه و.....

واقعا اگر فقط ما به این چیز ها نیاز داریم ، فرق ما با حیوانات محترم در چیه؟ ما نیاز به عبادت نداریم؟چرا بعضی ها نمی خواهند سطح زندگیشون از حیوانات بالا تر بره؟!

ما به نماز نیاز داریم

ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون

ما انسان و جن را فقط برای عبادت خلق کردیم

 

 



الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۴۳
شاهد
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ

هر شب به حساب خود رسیدگی کن


 آیة الله مجتهدی (ره) :راه غلبه بر نفس ، محاسبه است . بعضی اولیا خدا یک دفتری داشتند همراه خود ، و هر کاری که می کردند مینوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردندکه ما دراین روز ، چه کردیم ، چه قدر اطاعت خدا را نمودیم ، چه قدر سرپیچی کردیم.

بازاریها هر شب به حساب دفترشان میرسند ، سود وضرر و طلبکاریها و بدهکاری ها را می نویسند ، اگر هرشب حساب و کتاب نکنند ، یک دفعه میبینند مقدار قابل توجهی ضرر کرده اند. گاهی هم امکان دارد برشکست شوند .

انسان هم هرروز باید به حساب نفسش برسد ، تا یکدفعه ضرر نکند . شب موقع خواب بنشین ببین چه کار کرده ای ، چشمت کجاها نگاه کرده ، زبانت چه ها گفته ، اگر کار بدی کرده ای خودت را سرزنش کن و بگو :(الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله) آیا وقت آن نشده که دل های مومنان برای خدا خاشع و متواضع شود؟

تصمیم بگیر آن کار را نکنی.

صبح ها با خودت شرط کن که اگر آن کار را کردی خودت را جریمه کنی. ودر طول روز مراقب باش آن کارهارا انجام ندهی.

البته مهم ترین چیز این است که به خدا حسن ظن داشته باشی و بدانی او کمک می کند.

کتاب آداب الطلاب


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۶
شاهد
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ

ساده زیستی در سیره امام خمینی!

ساده زیستی در سیره امام خمینی!

هر کس برای این که در زندگی دچار انحراف و کج روی نشود احتیاج به کسانی دارد که راه درست و صحیح را به او معرفی نمایند.طلبه در صورتی خواهد توانست خود را از حوادث راه مصون و محفوظ دارد و دچار بلا نشود که گوش به پندها و نصایح دلسوزانه علمای وارسته و پر هیزکار سپارد.

 آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی این استادبزرگ اخلاق حوزه مقدس علمیه در سخنانی دلنشین به طلاب و تمام ره پویان راه حق و حقیقت پند و اندرز می دهند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۴
پاسدار 313