تنها ماندن مسلم ابن عقیل در کوچه های کوفه + فیلم
بعد از نماز نافله ی شب دلم گرفت
با یاد غربت تو مرتب دلم گرفت
با دیدن سواره و مرکب دلم گرفت
آقا فقط به خاطر زینب دلم گرفت
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 45 ثانیه
بعد از نماز نافله ی شب دلم گرفت
با یاد غربت تو مرتب دلم گرفت
با دیدن سواره و مرکب دلم گرفت
آقا فقط به خاطر زینب دلم گرفت
خدایا ! گاهی اوقات سختی که بر من وارد می شد با تو دعوا می کردم ... عتبتک بجهلی ...یعنی تو رو عتاب می کردم خدا...
خدایا اخلاقم خیلی بد بوده باهات .......
اما خوب که نگاه میکنم می بینم از مادر به من مهربان تر بودی......
خوب که نگاه می کنم میبینم اصلا نذاشتی دنیا منو بزنه......
آنچه که آن وقت برای من مطرح بود و عملاً وجود داشت، این بود که اهل دعا و
ذکر و دعاهای مأثور و اعمالی که وارد شده بود، بودم. مثلاً یادم است هنوز
بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست -
لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند - چند ساعت طول
میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به
همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب - روزهای نه چندان بلند - به طول
میانجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم - چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و
اعمال مستحبّی بود - میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود - منزل ما حیاط
کوچکی داشت - آنجا فرش پهن میکردیم - چون مستحب است که زیر آسمان باشد -
هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید
پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی،
اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم
میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و
نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴
«علاقۀ به خلق» یکی از اموری است که گاهی در میان علاقهمندان به «حق» مورد غفلت واقع میشود. البته ریشۀ علاقه به خلق را باید در همان علاقۀ به حق جستوجو کرد. اگر علاقۀ انسان به خدا زیاد شود، آدم کمکم روحیهای پیدا میکند که به شدت نسبت به مردم عاطفه پیدا کرده و مهربان میشود. در نتیجه سرنوشت انسانها که بندگان خدا و مورد علاقۀ پروردگار هستند، برای او مهم میشود.
کسی که مردم را دوست داشته باشد نمیتواند انسانها را در ورطۀ باطل رها کند و تنها به نجات خودش بیندیشد. چنین کسی انگار به خودش میگوید: «گیرم من راهم را پیدا کردم، پس بقیه مردم چه میشوند؟»
روزی جوان دانشجویی که برای مشورت در مورد کار فرهنگی در دانشگاه آمده بود، گفت: میخواهم در دانشگاهمان کار فرهنگی کنم، چه کار کنم بهتر است؟
از او پرسیدم: بلد هستی رخت و لباس بشویی؟
گفت: بله، رخت و لباس که بلدم بشویم، امّا این چه ربطی به کار فرهنگی دارد؟ من میخواهم کار فرهنگی کنم.
گفتم: حاضری لباسهای هماتاقی خودت در خوابگاه را بشویی؟
گفت: نه، کار سختی است. بعد به شوخی گفت: اینجا که جبهه نیست تا ما از اینجور ایثارگریها کنیم.
گفتم: جبهه نیست، ولی هماتاقی تو که «آدم» هست. تو برای آدم بودن او چقدر ارزش قائلی؟
گفت: ممکن است بچه خوبی نباشد.
گفتم: اتفاقاً چون ممکن است بچه خوبی نباشد، دارم این سؤال را میکنم. آیا قیمت آدم بودنش برای تو این قدر هست که اگر یک وقت پیش آمد، بتوانی با طیب خاطر و لذت، لباسش را بشویی و بگویی دارم لباس یک انسان را میشویم؟
صادقانه گفت: نه، من این جوری نیستم.
صمیمانه گفتم: اگر یک انسان این قدر نزد تو اهمیت ندارد، چرا میخواهی برای هدایتش کار فرهنگی بکنی؟ به تو چه ربطی دارد که نگران بهشت و جهنم مردم باشی؟ تو که آدمها را دوست نداری، چه کار به سرنوشتشان داری؟
البته موضوع شستن لباس دیگران، صرفاً یک شیوۀ برآورد است. نه اینکه واقعاً شستن لباس دیگران یک شاخص قطعی باشد. به هر حال انسان باید نگاه کند و ببیند چقدر برای دیگران ارزش قائل است.
به گزارش بیان معنوی، «نگاهی به رابطۀ عبد و مولا» عنوان ششمین و جدیدترین اثر مکتوب حجت الاسلام پناهیان است. این کتاب 264 صفحهای که چاپ اول آن به تازگی توسط انتشارات بیان معنوی -ناشرآثاراستادپناهیان- عرضه شده است، به بررسی رابطۀ عبد با مولا از زوایای مختلف پرداخته است.
فصل اول این کتاب به «راه کشف رابطه با خدا» پرداخته و فصلهای دوم تا پنجم به آثار این رابطه، چگونگی رشد این رابطه و «برخی از ویژگیها عبدپروری مولا» پرداخته است. فصل آخر کتاب با شرح مختصری بر حدیث مشهور «عنوان بصری» و بررسی شرایط عبودیت در کلمات امام صادق(ع) در این حدیث شریف و تکمیل مباحث قبلی، کتاب را به پایان میبرد.
به گزارش "سنگرما" حجتالاسلام علیرضا پناهیان در اولین روز از کنفرانس افق نو در این همایش که این روزها در هتل لاله در حال برگزاری است شرکت کرد و طی سخنانی در این کنفرانس عنوان کرد: بهترین دلیل برای چرایی ظلم صهیونیستها در عالم این است که چون آنها قدرت دارند ظلم میکنند ولی اگر قرار باشد صرف اینکه هر کس قدرت پیدا کرد ظلم کند، ما به مشکل در حیات بشری برمیخوریم.
وی افزود: محکوم کردن ظلم به تنهایی کافی نیست و ما باید ریشههای شکلگیری ظلم را پیدا کنیم و این ریشه را از بین ببریم و گرنه با از بین رفتن این ظالمها یک گروه ظالم دیگر به وجود میآید و این کارها را انجام میدهند.
پناهیان خاطرنشان کرد: در حال حاضر صهیونیستها با استفاده از برخی آموزههای خود ظلم میکنند. مسلمانان و مسیحیان میتوانند اینگونه به مردم جهان ظلم کنند که نمونه بارز آن داعش است که میگویند مسلمان هستند اما مانند صهیونیستها سر میبرند.
این استاد حوزه و دانشگاه تاکیدکرد: برای پیدا کردن ریشههای ظلم باید حیات بشر را دوره کنیم. قبل از اینکه در جهان آدم خوب و بد وجود داشته باشد در وجود انسان گرایشهای خوب و بد وجود داشته است. این مبارزه در درون انسان از آنجا نشأت میگیرد که فرقی بین خلقت انسان با حیوان و فرشته وجود دارد. فقط انسان است که در وجود خود دو نوع گرایش دارد، گرایش الهی و گرایشی پست و غریضی که تنها انسانها هستند که مجبور به انتخاب یکی از این گرایشها هستند و زندگی یعنی مدیریت این گرایشها.
پناهیان گفت: دین در زمانی مطرح میشود که این سوال پیش میآید که به کدام گرایشهای خود بپردازید. اصل وظیفه دین راهنمایی انسان برای مدیریت گرایشها است. این پیام همه ادیان است که انسان را در مبارزه و مدیریت درونیات خود راهنمایی کند. کسانی که به دنبال دین میروند به دنبال پرورش گرایشهای خوب خود هستند. البته ما مانند مرتاضها قائل به حذف گرایشهای غریضی در خود نیستیم ولی محور اصلی دین مبارزه با گرایشهای ضعیف است.
وی افزود: اگر ما این مبارزه را به یک فرهنگ در زندگی تبدیل کنیم و تمدنی برای مبارزه با گرایشهای بد شکل دهیم، تمدن غرب سرنگون میشود چون این تمدن مبتنی بر اومانیسم و گرایشهای بد است. قدرتها میدانند که اگر انسان تابع تمایلات بد خودش شد تابع تمایلات بد زورگویان نیز میشود. زمانی که رئیس دولت کودککش صهیونیسم در مورد ایران صحبت میکرد. او میگفت چرا نمیگذارند جوانان ایرانی موسیقی گوش بدهند و شلوارهای بد بپوشند. چرا باید رئیس یک دولت در مورد شلوارهایی که جوانان ایرانی میپوشند نگران باشد. چرا برای آنها گسترش همجنسبازی در دنیا مهم است چون ظلم به این دلیل گسترش پیدا میکند که ملتها ضعیف میشوند.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: قدرت به ذات خود بد نیست اما به این دلیل بد میشود که ملتها ضعیف میشوند و مورد ظلم قرار میگیرند. برای ظلمنکردن دولتها باید ملتها قوی شوند و برای این کار باید انسانهای قوی پرورش پیدا کند.
پناهیان اضافه کرد: صهیونیستها سالها پیش در پروتکلهای خود تاکید کردند که باید میگساری و شهوترانی را در مردم ترویج دهند تا آنها ظلم را بپذیرند. اگر ملتی دین نداشته باشد ظلم را به راحتی میپذیرد چون همین مبارزه با هوای نفس است که باعث میشود فرد به مبارزه با هوای نفس دیگران نیز بپردازد. ریشه ظلم با قدرتگرفتن هوای نفس مردم قوی میشود و اگر مردم قوی باشند آنگاه اخلاقمدار میشوند و نمیگذارند که افرادی سیاست را به دست بگیرند که بیاخلاق هستند.
وی تاکید کرد: غربیها آزادی را علم کردند تا به ترویج هرزگی در میان مردم بپردازند و هوای نفس مردم را قوی و آنها را ضعیف کنند. اگر حرف من را میشنوید به همه مردم جهان بگویید که مشکل ما گروه کوچکی از صهیونیستها که اکنون بر جهان حاکم هستند، نیستند. اگر ملتها فرهنگ و سبک زندگی خود را تغییر دهند ارزشها در ملتها تغییر میکند و ظلم از بین میرود. باید یک جوان از اینکه بگوید دلم میخواهد خجالت بکشد آن وقت است که ملتها پیروز میشوند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: مقام معظم رهبری میفرماید که ما اکنون در یک صفحه تاریخی هستیم. تحلیل من از این جمله این است که اکنون تمدن مبتنی بر هوای نفس دارد جای خود را به تمدن مبتنی بر مبارزه با هوای نفس میدهد.
پناهیان گفت: در مبارزه با هوای نفس نباید تنها به مبارزه با تمایلات بد مانند هرزگی و عرقخوری اکتفا کنیم. این تازه آغاز راه است. مبارزه با نفس مبارزه با گرایشهای خوب اما غیرضروری هم میانجامد. مبارزه با هوای نفس از مبارزه به علایق بد شروع میشود و به مبارزه با علایق خوب که در اولویت نیستند میانجامد.
وی در پایان خطاب به شرکت کنندگان حاضر در دومین کنفرانس افق نو ابراز امیدواری کرد: امیدوارم تمام تلاشهایی که برای مبارزه و افشای ظلم انجام میشود در راستای افشای ریشه ظلم نیز صورت گیردچرا که این باعث میشود تا انسانهای قوی بهوجود بیایند و با ظلم مبارزه میکنند.