جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ
سیره عملی امام خمینی(ره) در نماز
سیره عملی امام خمینی(ره) در نماز
امام را به راستی میتوان انسان کاملی دانست؛ چرا که به ابعاد وجودی انسان توجه داشته و در هر عرصهای که وارد میشدند؛ برای دیگران به الگویی قابل اعتماد تبدیل میشدند. عبادات در منظر امام از مقام ویژهای برخوردار بود. امام به نماز بسیار اهمیت میدادند؛ لذا در این مطلب سیره امام عزیز را نسبت به توجه ایشان به نماز را جمع نمودهایم تا چراغی جهت روشنایی راهمان قرار گیرد.
خویشاوندان
ایشان میگفتند: از پانزده سالگی ایشان که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ
موشی کوچک میگرفتند و میرفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کسی بیدار نشود و
نماز شب میخواندند.
خویشاوندان
ایشان میگفتند: از پانزده سالگی ایشان که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ
موشی کوچک میگرفتند و میرفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کسی بیدار نشود و
نماز شب میخواندند.
احیای مساجد
امام در یکی از سفرهایشان که مصادف با ماه رمضان بود، در مسجدی دور افتاده، متروک و بسیار کوچک- که بیش از یک اتاق گلی نداشت- به اقامه نماز جماعت میپرداختند. این در حالی بود که عدهای از علماء به ایشان پیشنهاد کردند که در مسجد جامع شهر اقامه جماعت کنند. اما آن بزرگوار قبول نکردند و فرمودند: «در مسجد جامع کسی هست که اقامه جماعت کند، ولی در این مسجد کسی نیست که اقامه جماعت کند از این رو مسجد را باید احیا کرد.»
امام خمینی رحمة الله علیه همیشه هنگام نماز از عطر و بوی خوش استفاده میکردند و شاید بدون بوی خوش به نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم که نماز شب را در پشت بام منزل میخواندند شیشه عطری همراه خود میبردند.
نماز شب در نوجوانی
در خاطرات مربوط به نماز امام خمینی رحمة الله علیه میخوانیم: خویشاوندان ایشان میگفتند: از پانزده سالگی ایشان که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک میگرفتند و میرفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کسی بیدار نشود و نماز شب میخواندند. همسر امام رحمة الله علیه می گویند: «تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم. چون چراغ را مطلقا روشن نمیکردند. نه چراغ اتاق را روشن می کردند، نه چراغ راهرو را و نه حتی چراغ دستشویی را و از یک چراغ قوه کوچک که تنها جلوی پایشان را روشن میکرد، استفاده میکردند. و برای این که کسی بیدار نشود، هنگام وضوی نماز شب، یک ابر زیر شیر میگذاشتند که آب چکه نکند و صدای آن کسی را بیدار نکند.»
معنای سبک شمردن نماز
داماد حضرت امام خمینی رحمة الله علیه میگوید: مساله دیگر، نماز اول وقت بود که ایشان خیلی به آن اهمیت میدادند. روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل میکردند که «اگر کسی نمازش را سبک بشمارد، از شفاعتشان محروم میشود.» من یک بار به ایشان عرض کردم: «سبک شمردن نماز شاید به این معنی باشد که شخص، نمازش را یک وقت بخواند و یک وقت نخواند.» گفتند: نه، این که خلاف شرع است. منظور امام صادق علیه السلام این بوده است که وقتی ظهر میشود و فرد در اول وقت نماز نمیخواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است.
نمازی که امام در بیابانهای بین کویت و عراق با چند تن از یاران خود خواند، با نمازی که در جماران همراه چند رئیس جمهوری و سران کشورهای اسلامی خواند و آخرین نمازهایی که ایشان در بیمارستان خواند، از لحاظ توجه و اخلاص، یکسان بود.
دو رکعت عشق
دختر امام خمینی رحمة الله علیه درباره یکی از خاطرات زمان دستگیری ایشان میگوید: امام برای من تعریف کردند: توی راه من گفتم که نماز نخواندهام، یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم. گفتند:«ما اجازه نداریم.» گفتم: شما که مسلح هستید و من که اسلحه ای ندارم. به علاوه شما همه با هم هستید و من یک نفرم، کاری که نمی توانم بکنم. گفتند:« ما اجازه نداریم .» فهمیدم که فایدهای ندارد و اینها نگه نمیدارند. گفتم: خوب، اقلا ً نگه دارید تا من تیمم کنم. این را گوش کردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیاده شدن به من ندادند. من همین طور که توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم. نمازی که خواندم، پشت به قبله بود. چرا که از قم به تهران میرفتیم و قبله در جنوب بود. نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.
یکی از استادان حوزه علمیه قمی میگویند: از مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (قدس سره) شنیدم که فرمودند: دیدم آقا امام خمینی رحمة الله علیه در اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم: چه شده که آقا گریه میکنند؟ مادرم فرمودند: ایشان در شبی که موفق به نماز شب و راز و نیاز به خدا نشود روز آن، چنین حالی را دارد.
نمازهای معطر
امام خمینی رحمة الله علیه همیشه هنگام نماز از عطر و بوی خوش استفاده میکردند و شاید بدون بوی خوش به نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم که نماز شب را در پشت بام منزل میخواندند شیشه عطری همراه خود میبردند.
یکی از پزشکان میگوید: در ایامی که امام خمینی رحمة الله علیه در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند، لوله تنفس در تراشه ایشان بود وقتی این لوله در مجرای تنفسی قرار میگیرد، شخصی نمیتواند صحبت کند اما امام با این که لوله به ایشان وصل بود نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی نماز شب خود را ترک نکردند.
اهمیت به نماز جماعت امام خمینی رحمة الله علیه حتی در روزی که فرزند عزیزش آقا مصطفی خمینی رحمة الله علیه به شهادت رسیده بود و منزل ایشان در نجف پر از جمعیتی بود که برای عرض تسلیت آمده بودند، هنگام ظهر به مسجد رفت و نماز جماعت را ترک نکرد.
نماز شب
حجت الاسلام علی انصاری کرمانی میگوید: مدت پنجاه سال است که به هیچ وجه نماز شب امام خمینی رحمة الله علیه ترک نشده است. حضرت امام در بیماری، در صحت، در زندان، در خلاصی، و در تبعید و حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب میخواندند.
یک روز در قم، حضرت امام بیمار شدند. به دستور اطباء میبایست به تهران منتقل شوند. هوا بسیار سرد بود و برف میبارید. یخبندان عجیبی در جادهها وجود داشت. حضرت امام با این که چندین ساعت در آمبولانس بودند اما به مجرد این که به بیمارستان قلب منتقل شدند، باز هم نماز شب خواندند.
اخلاص در نماز
یکی از علمای معاصر درباره نمازهای امام خمینی رحمة الله علیه میگوید: نمازی که امام در بیابانهای بین کویت و عراق با چند تن از یاران خود خواند، با نمازی که در جماران همراه چند رئیس جمهوری و سران کشورهای اسلامی خواند و آخرین نمازهایی که ایشان در بیمارستان خواند، از لحاظ توجه و اخلاص، یکسان بود.
شکستن یخها
مرحوم آیت الله سید مصطفی خوانساری، از استادان حوزه علمیه قم و یکی از دوستان امام خمینی رحمة الله علیه می گویند: « در اینجا صحنهای از عبادت ایشان (امام) را که مشهود خودم بوده است، نقل میکنم: یک سال در قم خیلی برف آمده بود قریب پنج - شش ذرع که سیل، نصف قم را برد. در همان موقع و در همان وضعیت، ایشان نصف شب از دارالشفاء میآمد مدرسه فیضیه و به هر زحمتی بود یخ حوض را میشکست و وضو میگرفت و میرفت زیر مدرس مدرسه و در تاریکی مشغول تهجد میشد. حالا چه حالی داشت؟ نمیتوانم بازگو کنم. با حالت خوشی تا اذان صبح مشغول تهجد میشد. هنگام اذان میآمد مسجد بالاسر آقای حاج میرزا جواد ملکی به نماز میایستاد و بعد برمیگشت و مشغول مباحثاتش میشد. میتوانم بگویم که ایشان در امر عبادت و تهجد، اگر در بین علما بی نظیر نبود، یقینا کم نظیر بود.
چرا صدایم نزدی؟
حجت الاسلام علی انصاری میگوید: امام خمینی رحمة الله علیه در یکی از روزهای آخر عمرشان میخواستند بخوابند به من گفتند: اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدارم کن. گفتم: چَشم. دیدم اول وقت شد و امام خوابیدهاند و حیفم آمد که صدایشان بزنم، عمل جراحی، سُرم به دست، گفتم صدایشان نزنم. چند دقیقهای از اذان گذشت و امام چشمهایشان را باز کردند و گفتند. وقت نماز شده است؟ گفتم بله امام فرمودند: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است فرمودند مگر به شما نگفتم؟ ایشان سپس فرزندشان را صدا زدند که: احمد بیا و فرمودند: ناراحتم، از اول عمر تا حال، نمازم را اول وقت خواندم چرا الان که پایم لب گور است ده دقیقه تاخیر افتاد؟
تهجد و ناله
یکی از استادان قم نقل میکرد: شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم ایشان خانه جداگانهای نداشتند و در منزل امام بودند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و نالهای شنیدم، نگران شدم که در خانه چه اتفاقی افتاده است؛ حاج آقا مصطفی را بیدار کردم و گفتم: ببین در خانه تان چه خبر است؟ ایشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صدای آقا امام خمینی رحمة الله علیه است که مشغول تهجد و عبادت است.
صدای گریه
یکی از استادان حوزه علمیه قمی میگویند: از مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (قدس سره) شنیدم که فرمودند: دیدم آقا امام خمینی رحمة الله علیه در اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم: چه شده که آقا گریه میکنند؟ مادرم فرمودند: ایشان در شبی که موفق به نماز شب و راز و نیاز به خدا نشود روز آن، چنین حالی را دارد.
۹۳/۰۳/۱۶
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.