دوره امامت امام کاظم علیه السلام از دوره های سخت و توان فرسای تاریخ امامت است . در این دوره , امام موسی بن جعفر علیه السلام با دو مشکل مواجه بودند. یکی از این مشکلات , ارتباط مستقیم با حاکمیت نامشروع خلفای عباسی داشت . مشکل برخورد با خلفا و مقابله با تبلیغات مسموم و اقدامات کینه توزانه آنها همواره به عنوان یک مشکل اساسی شیعه وجود داشت . ولی مشکلی که امام کاظم علیه السلام اختصاصا در دوره ی امامت خویش با آن روبرو بود , مشکل درونی شیعیان در این زمان بود. این مشکل درونی , انشعابی بود که در این دوره در میان شیعیان به وجود آمده بود و از این نظر اتحاد و یکپارچگی شیعیان در معرض خطر قرار داشت . توضیح آن که پس از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام , برخی از شیعیان درباره ی شناخت امام و این که جانشین امام ششم چه کسی است , گرفتار تردید و عدم شناخت شدند.
سندى بن شاهک، به دستور هارون الرّشید، سمّى را در غذاى آن حضرت گذارد و امام(علیه السلام) از آن غذا خورد و اثر آن در بدن مبارکش کارگر افتاد و بیش از سه روز مهلتش نداد.
حضرت امام موسى کاظم(علیه السلام) عابدترین و زاهدترین، فقیه ترین، سخى ترین و کریمترین مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مى گذشت نمازهاى نافله را به جا مى آورد و تا سپیده صبح به نماز خواندن ادامه مى داد و هنگامى که وقت نماز صبح فرا مى رسید، بعد از نماز شروع به دعا مى کرد و از ترس خدا آن چنان گریه مى کرد که تمام محاسن شریفش به اشک آمیخته مى شد و هر گاه قرآن مى خواند مردم پیرامونش جمع مى شدند و از صداى خوش او لذّت مى بردند.
آن حضرت، صابر، صالح، امین و کاظم لقب یافته بود و به عبد صالح شناخته مى شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گردید.
حضرت امام موسى کاظم(علیه السلام) عابدترین و زاهدترین، فقیه ترین، سخى ترین و کریمترین مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مى گذشت نمازهاى نافله را به جا مى آورد و تا سپیده صبح به نماز خواندن ادامه مى داد و هنگامى که وقت نماز صبح فرا مى رسید، بعد از نماز شروع به دعا مى کرد و از ترس خدا آن چنان گریه مى کرد که تمام محاسن شریفش به اشک آمیخته مى شد و هر گاه قرآن مى خواند مردم پیرامونش جمع مى شدند و از صداى خوش او لذّت مى بردند.
آن حضرت، صابر، صالح، امین و کاظم لقب یافته بود و به عبد صالح شناخته مى شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گردید.
ابو الحسن موسى بن جعفر(ع)، امام هفتم از ائمه اثنى عشر علیهم السلام و نهمین معصوم از چهارده معصوم(ع) است . آن حضرت در ابواء(منزلى میان مکه و مدینه) در روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 ه.ق. متولد شد. به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به العبد الصالح و به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به الکاظم گردید.
کنیه آن حضرت ابو ابراهیم بوده ولى به ابو على نیز معروف بوده اند.مادر آن حضرت حمیده کنیزى از اهل بربر(مغرب) یا از اهل اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر این بانو را «صاعد بربرى» گفته اند .حمیده به «حمیدة البربریة» و «حمیدة المصفاة» نیز معروف بوده است.برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند.
روزی امام موسی کاظم (علیه السلام) در بغداد از مقابل درب منزل بُشر حافی عبورمی کرد ، صدای ساز وآواز و رقص از خانه بشر بیرون می آمد.،
در همین لحظه کنیزی جهت بیرون گذاشتن آشغال از منزل خارج شد. امام فرمودند ای کنیز ، صاحب این خانه آزاد است یا بنده ؟گفت : آزاد است .
امام فرمودند : راست گفتی ، اگر بنده بود از مولای خویش می ترسید.
وقتی کنیز برگشت ، آقای بشر سر سفره شراب بود ، پرسید : چرا دیر کردی ؟ کنیز حکایت دیر آمدن خود وصحبت های او با امام را برای بشر نقل کرد ، آری مردی فرمود : ( اگر عبد بود از مولای خویش می ترسید)
این جمله فطرت بُشر را بیدارکرد. مثل انسان خوابی که با یک سیلی به هوش بیاید.
با شنیدن این جمله ، با عجله و با پای برهنه بیرون دوید وگریه کرد و ازکار خود توبه نمود. خود رابه پای امام انداخت . حالا دیگر او در برابرمولایش خاک گردیده است.
از آن به بعد از اصحاب خاص موسی ابن جعفر (علیه السلام ) شد . او را به یاد تولد جدیدش بشر حافی (پابرهنه ) نامیدند.