عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت
نویسندگان

۵۰ مطلب با موضوع «بیداری اندیشه» ثبت شده است

مدعیان دروغین ( خدای خوزستان )


در طول اعصار ما با ادعاهای کذب زیادی برخورد کردیم که گاهی باور این ادعاها نه تنها ساده لوحی عوام رو نمایان می کرد بلکه  فریبکاری این مدعیان رو هم آشکار می کند . 
وقتی خبر این مدعی ها را می شنویم  فکر می کنیم این ماجراها در سالیان بسیار دور اتفاق افتاده، و به همین خاطر مریدانی هم پیدا کرده .
هرگز باور نمیکنیم در قرن 21 باز هم این ساده لوحی ها تکرار شود . 
در عرصه ای از زمان که تکنولوژی به قدری پیشرفت کرده که فقط فاصله ما از دانسته ها به اندازه یک کلیک کردن یا فشردن یک دکمه هست، پس چطور باز هم این اتفاقات تکرار می شوند .
چطور در زمانی که پذیرفتن حق گاهی اینقد سخت و تلخ است ولی ناحق این قد زود پذیرفته می شود .
کلیپی که برای شما دوستان بارگذاری کردیم ماجرای خدایی در خوزستان رو روایت می کنه  که داستانش از این قرار هستش :

به گزارش مشرق، سید علی غرابات از مدعیان خدایی و ارتباط با امام دوازدهم شیعیان با حکم دادگاه به اتهام ارتداد و همین طور ترغیب به فساد (طبق مواد ۵۱۳، ۶۳۹ و ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی) به اعدام محکوم شد.
وی پس از اعلام ادعای ارتباط با امام دوازدهم شیعیان در شهر سوسنگرد بازداشت شد و پس از صدور حکم اعدام در فردای اربعین حسینی در بامداد چهارشنبه ۶ بهمن ماه جاری در زندان کارون اهواز به دار آویخته شد.
این فرد پس از فعالیت‌های گسترده خود و اغفال برخی جوانان استان خوزستان که مشکلاتی را هم برای خانواده ها و ساکنین این مناطق فراهم آورد در چنگال عدالت گرفتار شد، اما برخی از مریدان وی به عنوان پیامبر و فرستاده ویژه این مدعی خداوندی یک بار دیگر دور جدید تبلیغات خود را آغاز کرده‌اند و برای گسترش دامنه فعالیت های خود، علاوه بر نقاطی از استان خوزستان نیروهایی را به برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز اعزام کرده‌اند تا از این طریق برای خدای تقلبی خود هوادار جمع کنند! که متاسفانه در این راه به موفقیتهایی نیز دست پیدا کردند.
گفتنی‌است، ادعای خدایی در حالی از سوی این فرد مطرح شد که ادعا در این سطح تاکنون بسیار کم‌سابقه بوده و مدعیان معمولاً با در نظر گرفتن سطح شعور فریب‌خوردگان، تنها به طرح ادعای ارتباط دائم با امام مهدی(عج) یا برانگیختگی به عنوان پیامبری جدید اکتفا می‌کردند.
خواندن مناجاتی به زبان عربی مشابه عبارات مناجات‌های اهل بیت(ع) با خداوند از جمله " یا الهی و ربی! یا رب العالمین! یا من خلَقَنی! یا عُدتی فی شدتی! و یا مونسی فی وحشتی! " و سجده دسته‌جمعی مریدان به سوی این مدعی خدایی صحنه های تکان دهنده ای را رقم زده بود.
کم حرفی از ترفندهای این فرد بوده و از ترس اینکه ممکن است حرفی بزند و تهی بودنش را افراد بفهمند سعی می‌کند اصلا حرف نزند.

 دریافت کلیپ خدای دروغین


ولی باز برای ما سؤالاتی پیش میاد :
چرا می تونیم یک نفر مثل خودمون به خدایی انتخاب کنیم ؟
خدایی که حتی قادر نیست ظاهر فوق العاده زیبایی برای خودش خلق کنه ؟
چه اتفاقی افتاده که اینقد زود باور شدیم ؟
چطور خدایی که متولد شده رو می تونیم خالق خودمون بدونیم ؟
و هزار چطور، چرای دیگه ......................

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۳۵
پاسدار 313
جمعه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۲۱ ق.ظ

انتظار عمل است نه یک حالت

آیا معنای انتظار برای امام زمان ،سکوت در برابر ظلم و بی تفاوتی نسبت به جامعه است که جامعه را گناه بگیردو....؟

پاسخ:

ما هرشب منتظر طلوع خورشید فردا هستیم ، اما معنای انتظار خورشید این نیس که دست رو دست بگذاریم و توی تاریکی بنشینیم تا صبح ، بلکه هرکس اتاق خود را روشن می کند.

ما در زمستان منتظر رسیدن تابستان هستیم اما انتظار تابستان این نیست که در زمستان از سر ما بمیریم و اتاق خود را گرم نکنیم.

در زمان غیبت هم باید به اندازه توان مبارزه کنیم و خود و جامعه را اصلاح کنیم.

در روایات می خوانیم : افضل الاعمال انتظار الفرج

بهترین عمل ، انتظار آمدن حضرت مهدی است .دقت شود که انتظار عمل است نه یک حالت. منتظر واقعی اهل عمل است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۰۷:۲۱
شاهد
پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

پاسخ به شبهات 1: خدا از کجا به و جود آمده است؟

یکی از سوال هایی که معمولا برای نوجوانان در فکر کردن به مسایل اعتقادی پیرامون خداوند به وجود می آید ، این است که مگر می شود موجودی خودبه خود به وجود آید و خالقی نداشته باشد؟!!

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید برهان علت و معلول برای اثبات خدا را خوب تصور کنیم که عبارت است از :

هر معلولی علتی دارد + تسلسل ( تا بی نهایت رفتن ) علت ها محال است = مجموعه علت ها باید به معلولی ختم شود که دیگر نیاز مند داشتن به علت دیگری نیست که به آن ما می گوییم خداوند.

نکته قابل توجه این است که :

خدا عین وجود است . خدا= وجود . در واقع وجود برای خدا ذاتی است نه اینکه به خدا وجود را داده باشند.

برای روشن تر شدن چند مثال می زنیم:

میزی چرب شده است ، اینجا سوال می شود که چه چیزی آن را چرب کرده ؟(چون میز ذاتا چرب نیست) و متوجه می شویم روغن ریخته و چرب شده است . حال اگر کسی بپرسد چه چیزی روغن را چرب کرده چه می گوییم ؟ (همه می فهمند که این سوال اشتباه است چون چربی برای روغن ذاتی است)

لباسی خیس شده ، توسط چه چیزی؟ آب .  حال بگویید که آب را چه چیزی خیس کرده ؟؟؟؟؟؟؟؟

غذا شور شده؟ چی غذا رو شور کرده؟ نمک> نمک چگونه شور شده؟؟؟؟؟

همه ما را خدا به وجود آورده ، خدا را چه کسی به وجود آورده؟؟؟؟


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۳ ، ۰۷:۳۸
شاهد
يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۲۴ ب.ظ

پاسخ دندان شکن سردار جعفری به خبرنگار خارجی

پاسخ دندان شکن سردار جعفری به خبرنگار خارجی 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۲۴
پاسدار 313
شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ق.ظ

دروغ شاخ دار معاندین نظام و انقلاب به سپاه

دروغ شاخ دار معاندین نظام و انقلاب به سپاه پاسداران

به گزارش سرویس رصد و تحلیل اویس، ساعاتی است عکسی در فضای مجازی دست به دست می چرخد که در آن “اداره کل فضای مجازی سپاه پاسداران” دستور تعقیب کسانی که بر علیه مسئولین نظام جک می سازند را داده است

عکس مورد نظر

اما واقعیت هایی در مورد این عکس:

۱- منشاء پخش این عکس برخی از فعالین بهائی در فضای مجازی بوده اند

۲- در سپاه اداره کل وجود ندارد

۳- دستور فیلترینگ سایت ها از جانب قوه قضائیه است. سپاه مقام قضائی نیست

۴- نامه موجود پر از غلط های املایی است

به نظر شما آیا این نامه با این فضاحت می تواند واقعی باشد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۵:۵۴
پاسدار 313
چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۰۷ ب.ظ

سالروز تخریب بقیع

تا به حال نام یوم الهدم را شنیده اید ؟ یوم الهدم یعنی روز ویران کردن ...
در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند. ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود . آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده ، پس از یک سال و نیم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۷
پاسدار 313
سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ب.ظ

چه کسی دستور تخریب بقیع را داد ؟

چه کسی دستور تخریب بقیع را داد ؟ 


بقیع تنها یک گورستان نیست، بلکه گنجینه تاریخ اسلام است. قبور چهار امام معصوم شیعیان و نیز قبور همسران، دختران، برخی فرزندان، اصحاب، تابعین و بستگان پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) و نزدیک به ده هزار نفر از شخصیتهای نامدار تاریخ اسلام در آنجا واقع است. پیشینه این قبرستان به دوران قبل از اسلام می‌رسد، لیکن در اسناد به روشنی مشخص نیست که قدمت آن به چه تاریخی مربوط است و از چه زمان مردمان مدینه جنازه درگذشتگان خود را در این گورستان به خاک می‌سپرده‌اند.

منابع تاریخی گواهی می‌دهد که پیش از هجرت، مردم مدینه اجساد مردگان خود را در دو گورستانِ «بنی حرام» و «بنی سالم» و گاهی نیز در منازل خود دفن می‌کردند.( تاریخ حرم ائمّه بقیع، 61) لیکن با هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان گردید و به مرور زمان و با دفن اجساد تعدادِ زیادی از صحابه و تابعین و نیز همسران و دختران و فرزندان و اهلبیت رسول الله(صلی الله علیه وآله) از اهمیت ویژهای برخوردار شد.( مدینه شناسی، 1/321) و گورستانهای پیشین، رفته رفته به حالت متروکه در آمد و از میان رفت.


در بقیع اولین کسی که از انصار دفن شده است «اسعد بن زراره» و از مهاجرین «عثمان بن مظعون» بوده است. پس از فوت ابراهیم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن حضرت به صحابه فرمودند ابراهیم را به سلف صالح ما عثمان لاحق کنید و در کنار او به خاک بسپارید. پس از دفن شدن ابراهیم در بقیع، مردم مدینه علاقه‌مند شدند پیکر اقوام و عشیره خود را در آنجا دفن کنند و هر یک از قبایل مدینه درختان و ریشه‌های بخشی از بقیع را قطع و زمین آن را برای همین منظور آماده نمودند. در روایت آمده است که: رسول الله(صلی الله علیه وآله) به دستور خداوند، کنار این قبرستان حضور می یافت و به مدفونین آن سلام می‌کرد و برای آنان از خداوند آمرزش می‌طلبید(اصول کافی، 4/559)



بقیع را از آن رو «بقیع الغرقد» نامیده اند که نوعی درخت خاردار در آنجا می‌روییده و نامش «غرقد» بوده است. سپس آن درخت از میان رفت اما نامش ماندگار شد.(لسان العرب، 1/462) بقیع تا یکصدسال پیش، دیوار و حصاری نداشت، اما اکنون با دیواری بلند محصور گشته و از گذشته تاکنون مسلمانان از هر فرقه و مذهبی، پس از زیارت پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) به اینجا آمده، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و دیگر آرمیدگان در این گورستان را زیارت می‌کنند. قبر امامان معصوم(علیهم السلام) و تعداد دیگری از دفن شدگان در بقیع نیز دارای قبه و سایبان بوده، که در حمله وهابیان تخریب گردید و اکنون این قبرستان به صورت فضای باز و سادهای درآمده و تنها برخی از قبور از دیواره‌های کوتاهی برخوردار است.

*ساخت حرم و بارگاه برای مدفن ائمه اطهار(علیهمالسلام)

ساخت حرم و بارگاه در بقیع در چند مرحله صورت گرفت. پس از زمان بنی‌امیه که شیعیان در سختترین شرایط به سر می‌بردند و حتی جرأت اظهار عقیده خود را نداشتند عباسی‌ها به روی کار آمدند و در این زمان بود که شیعیان به آزادی‌هایی دست یافتند، تا جایی که سفاح به حقانیت امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) اعتراف کرد و اقدام به بازگرداندن فدک به بنی‌الحسن نمود. طبیعی است در چنین شرایط و با برداشته شدن همه موانع، شیعیان خاندان عصمت و به ویژه سادات بنی‌الحسن در تعمیر و توسعه مدفن ائمه بقیع و تبدیل خانه عقیل به حرم به عنوان یک وظیفه دینی و نماد مذهبی اهتمام ورزند. همچنین انتساب عباسی‌ها به عباس؛ عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) مهمترین انگیزه برای شیعیان آن دوره بود که به تعمیر و توسعه بارگاه جد خود اقدام کنند. بر اساس مدارک تاریخی پیکر مطهر امام صادق(علیهالسلام) در سال 148 هـ . ق و پس از دوران خلافت سفاح و منصور در سال‌های 136 تا 157هـ . ق در داخل حرم و پس از تبدیل شدن خانه عقیل به مسجد و زیارتگاه عمومی در کنار قبور ائمه سه‌گانه دفن شده است.



متأسفانه در مورد تغییر و تحولی که پس از این تاریخ تا قرن پنجم در این حرم شریف به وجود آمده است، اطلاع دقیق و مستند تاریخی در دست نیست ولی با توجه به بحث‌های گذشته به یقین این حرم در طول این سه قرن نیز مورد توجه عباسیان و شیعیان بوده و در هر فرصت ممکن به تعمیر و تجدید بنای آن اهتمام ورزیده‌اند.

اما مرحله بعدی تجدید بنای حرم از قرن پنجم آغاز شده که خوشبختانه اسناد و مدارک تاریخی زیادی در این زمینه وجود دارد. طبق مدارک مسلم تاریخی، گنبد و بارگاه حرم ائمه بقیع که از نظر استحکام و ارتفاع، ظرافت و زیبایی بر همه قبه‌های موجود در بقیع تفوق داشته و به مدت هشتصد سال سر بر آسمان می‌سوده و نظر مورخان و جهانگردان را به خود جلب می‌کرد، به دستور «مجد‌الملک ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسی البراوستانی القمی»، وزیر برکیارق از سلاطین سلجوقی در بین سال‌های 486 الی 498 هـ . ق ساخته شده است.


در این زمینه مورخ معروف ابن اثیر در حوادث سال 495 هـ . ق می‌گوید: «در این سال امیر مدینه؛ منظور بن عماره حسینی دنیا را وداع گفت و او معماری را که از اهالی قم بود و از سوی مجد‌الملک براوستانی برای ساختن قبه حسن بن علی و عباس عموی پیامبر در مدینه به سر می‌برد، به قتل رسانید.»



همچنین عبدالجلیل قزوینی زنده (در سال 556 ق) در کتاب النقض می‌گوید: «قبه حسن بن علی که عباس بن عبدالمطلب پدر خلفا آنجا مدفون است مجدالملک فرموده است». شاید بهترین راه برای به دست آوردن کیفیت این بنای شریف و مشخصات آن مراجعه به ثبت مشاهدات و خاطرات مورخان و جهانگردان باشد. مشخصات «قبه‌ای بزرگ و سر به فلک کشیده و بسیار مستحکم» مشترک در بین مشاهدات مورخان می‌باشد؛ جهانگردانی همچون ابن جبیر ابن نجار در قرن هفتم، خالد بن عیسی البلوی المغربی و ابن بطوطه (جهانگرد معروف) در قرن هشتم.


اولین تعمیر در حرم ائمه بقیع در سال 519 هـ.ق و پس از گذشت بیست و چهار سال از ایجاد ساختمان آن می‌باشد که به دستور مسترشد بالله، خلیفه عباسی انجام گرفته است. دومین تعمیر در حرم بقیع بین سال‌های 623 و 640 هـ. ق به وسیله یکی دیگر از خلفای عباسی به نام مستنصر بالله انجام گرفته است. تعمیر سوم حرم شریف متعلق به اوایل قرن سیزدهم هجری است که به دستور سلطان محمود عثمانی انجام گرفته است. فرهاد میرزا که در سال 1292 هـ . ق به حج مشرف شده است، می‌نویسد: «تعمیر بقعه مبارکه در بقیع از سلطان محمودخان در سنه 1234 هجری به دست محمدعلی پاشای مصری و به امر سلطان واقع شده است.»




ویژگی‌ها و خصوصیت‌های معماری حرم شریف: آنکه حرم بقیع هشت ضلعی بوده است. برای نمونه میرزا محمدحسین فراهانی که در سال 1302 هـ.ق این حرم شریف را زیارت کرده است، می‌گوید: «‌چهار نفر از ائمه اثنی عشر ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ است که در بقعه بزرگی که به صورت هشت ضلعی ساخته شده است واقع‌اند و اندرون و گنبد آن سفیدکاری است.»

حرم بقیع دارای دو در بوده است. ابن نجار مدینه‌شناس معروف متوفای 647 هـ.ق می‌گوید:«بقیع دارای دو در بوده است که یکی از آنها همیشه و در تمام ساعات روز به روی زائرین باز بوده است.» بارگاه بقیع محرابی هم داشته است. حرم بقیع خادمانی نیز داشته است. این خدام شامل کفش‌دار و زیارتنامه‌خوان بود. امین‌الدوله در سفرنامه خود می‌نویسد: «یکشنبه یازدهم محرم 1316 هـ.ق هوای بقیع و زیارت ائمه هدی کردم. آنجا جز حاج صادق یزدی و یک ضعیفه کفش‌دار و یک سقا کسی نبود. کلیددار، متولی و زیارتنامه‌خوان هنوز نیامده بودند.» همچنین در برخی سفرنامه‌ها برای حرم تزئیناتی ذکر شده و اینکه این حرم صحن نداشته است.

آنچه از تاریخ به دست می‌آید این است که قبور ائمه بقیع و جناب عباس از قدیم‌الایام و بلکه پیش‌تر از قرن هفتم تا زمان تخریب دارای ضریح‌های متعددی ‌بوده‌‌اند که به مناسبت نزدیکی و اتصال قبور ائمه (علیهمالسلام) همه آنها در داخل یک ضریح و قبر عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علت فاصله آن با این قبور دارای ضریح مستقل بوده است. همه مورخان از ظرافت و زیبایی این ضریح‌ها تعریف و تمجید کرده‌اند.



در تاریخ برای اولین بار که از صندوق قبور ائمه بقیع سخن به میان آمده به وسیله جهانگرد معروف ابن جبیر (متوفای 614 هـ . ق) می‌باشد. او می‌گوید: «‌قبرشان بزرگ و از سطح زمین بلندتر و دارای ضریحی از چوب می‌باشد که بدیع‌ترین و زیباترین نمونه از نظر فن و هنر است و نقوشی برجسته از جنس مس بر روی آن ترسیم و میخ‌کوبی‌هایی به جالب‌ترین شکل در آن تعبیه شده که نمای آن را هرچه زیباتر و جالب‌تر نموده است» و عده‌ای مورخ دیگر که شبیه به این تعابیر را به کار برده‌اند.

این ضریح‌ها به دستور مجدالملک ساخته شده است، می‌توان گفت اولین ضریح بقیع نیز به دستور مجدالملک ساخته شده است. همچنین دو ضریح دیگر نیز برای بقیع ساخته و نصب شده است که سومین آنها تا زمان تخریب این حرم پا برجا بوده است. مرحوم سید محسن می‌گوید: «‌در اصفهان ضریح دیگری از فولاد به صورتی ظریف و زیبا ساخته شد که در قسمت بالای آن اسماء حسنی با آب طلا و خط زیبا ترسیم شده بود که با سختی فراوانی به جده منتقل و به خاطر ممانعت سران مدینه سه سال متوقف و با پرداخت مبالغ کلانی به مخالفان، در حرم نصب گردید



*وهابیت

بیش از سیصد سال است که جامعه بزرگ اسلامی از پدیده ای به نام وهابیت رنج می‌برد که پیامدهای جبران ناپذیر و زیان بار این گروه سالهاست که جهان اسلام را مورد تهدید قرار داده است.

اندیشه های مخرب و بدعت گذار وهابی براساس اعتقادات موجود در فقه حنبلی در قرن چهارم پایه گذاری شد که با حلول تعاریف سلفی در قرن هشتم احیا گردید و در قرن دوازدهم سازمان یافت و در قرن چهاردهم هجری این مکتب به عنوان کالای سیاسی ازنقطه‌ای به نقطه دیگر صادر می گردید. تاریخچه و جریان شناسی این گروه نشان از توطئه‌هایی دارد که دولت‌های استعمارگر علیه مسلمین طراحی کرده‌اند تا با ایجاد انشقاق و تفرقه بین امت اسلامی و تزریق ادبیات زور و بدون پشتوانه عقلی در اعتقادات اسلامی، راه را برای حاکمیت خویش بر جهان اسلام باز نموده و تئوری تفرقه بیانداز و حکومت کن را در جهان اسلام عملی کنند.


محققان تاریخ وهابیت ثابت کرده‌اند که این فرقه در اصل به دستور مستقیم وزارت بریتانیا ایجاد شد. به عنوان مثال کتابهایی چون "پایه های استعمار" از خیری حماد و "تاریخ نجد" از سنت جان ویلبی یا و "خاطرات حاییم وایزمن" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و نیز "خاطرات مستر همفر" و ...، پرده از این راز برداشته و نقش جاسوسان وزارت مستعمرات انگلیس را در شکل گیری و تثبیت این فرقه، حکایت می‌کند.

همفر در خاطرات خویش آشنایی خود را با محمد ابن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت اینگونه بیان می کند:« این‌ جوان‌ مغرور (محمد بن‌ عبدالوهاب‌) در فهم‌ قرآن‌ و سنت‌ از درک‌ خودش‌ پیروی‌ می‌کرد، و آراء و نظریات‌ بزرگان‌ مذاهب‌ را طرد می‌کرد. نه‌ تنها بزرگان‌ زمانش‌ و بزرگان‌ مذاهب‌ اربعه‌ بلکه‌ حتی‌ درباره‌ ابی‌ بکر و عمر نیز ـ در صورتیکه‌ از کتاب‌ و سنت‌ چیزی‌ خلاف‌ نظریات‌ آنان‌ می‌یافت‌ ـ آراء آنان‌ را هم‌ به‌ دیوار می‌زد. من‌ گمشده‌ خودم‌ را در محمد بن‌ عبدالوهاب‌ یافته‌ بودم‌، زیرا آزادگی‌ و غرور و منش‌ و تنفری‌ که‌ از علمای‌ عصر خود داشت‌ و استقلال‌ نظرش‌ که‌ حتی‌ به خلفای‌ چهارگانه‌ نیز اهمیتی‌ نمی‌داد، و تنها به‌ فهم‌ خودش‌ در قرآن‌ و سنت‌ اتکاء می‌کرد... سخت‌ نسبت‌ به‌ ابوحنیفه‌ می‌تاخت‌، و درباره‌ خودش‌ می‌گفت‌: من‌ از ابوحنیفه‌ خیلی‌ بیشتر می‌فهمم و مدعی بود که: نصف‌ کتاب‌ بخاری‌ باطل‌ است‌.»(دستهای ناپیدا، 32)


همفر می‌گوید زمانی که در لندن بودم، دبیر کل‌ گفت‌: وزارت‌ مستعمرات‌ نقشه دقیقی‌ برای‌ شیخ عبدالوهاب‌ تهیه‌ نموده‌ است‌ که‌ آن‌ را باید اجرا کند، و این‌ نقشه‌ عبارتست‌ از:

1. تکفیر تمام‌ مسلمانان‌ و مباح‌ بودن‌ قتل‌ آنان‌، و غارت‌ کردن‌ اموالشان‌، و هتک‌ آبروی‌ آنان‌، و فروختن‌ آنان‌ در بازار برده‌ فروشان‌، و جواز برده‌ ساختن‌ مردانشان‌ و کنیز گرفتن‌ زنانشان‌.

2. نابود ساختن‌ کعبه‌ به‌ نام‌ اینکه‌ جزء آثار بت‌ پرستی‌ است‌ ـ اگر بتواند ـ و مانع‌ شدن‌ مردم‌ از حج‌، و تحریک‌ عشایر و قبایل‌ به‌ غارت‌ قافله‌های‌ حجاج‌ و کشتن‌ آنان‌.

3. کوشش‌ به‌ منظور ایجاد روح‌ نافرمانی‌ نسبت‌ به‌ خلیفه عثمانی‌ و تحریک‌ مردم‌ برای‌ جنگیدن‌ با او و تجهیز لشکرهایی‌ برای‌ این‌ منظور، و نیز لازم‌ است‌ با شریف‌های‌ حجاز با تمام‌ وسائل‌ ممکنه‌ مبارزه‌ شود، و از نفوذ آنان‌ کاسته‌ گردد.

4. ویران‌ ساختن‌ قبه‌ها و ضریحها و اماکن‌ مقدسه‌ مسلمانان در مکه‌ و مدینه‌ و دیگر بلاد اسلامی‌ که‌ برایش‌ امکان‌ داشته‌ باشد، به‌ نام‌ اینکه‌ اینها بت‌پرستی‌ و شرک‌ و نوعی‌ اهانت‌ به‌ شخصیت‌ پیامبر و خلفای‌ او و رجال‌ اسلام‌ است‌.

5. ایجاد هرج‌ و مرج‌ و آشوب‌ در بلاد به‌ هر اندازه‌ که‌ بتواند.

انتشار قرآنی‌ دست کاری شده، که‌ احادیثی‌ که‌ ناظر به تحریف‌ قرآن‌است‌ در آن‌ عملی‌ شده‌ باشد.(دستهای آلوده،92)

از اینرو همفر پس از بازگشت از انگلستان به سوی بصره روانه شد و پس از آن در جستجوی محمدابن عبدالوهاب عازم نجد گردید. وی با هماهنگی وزارت مستعمرات بریتانیا دور جدیدی از رایزنی‌های خویش را برای قیام علیه حکومت عثمانی شروع کرد و در نهایت با همکاری محمدابن سعود حاکم درعیه و محمدابن عبد الوهاب مکتب وهابیت را به عنوان یک مکتب ابداعی به جوامع اسلامی تحمیل نمودند. 
 


*تخریب بقیع


اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشته‌اند و پس از توحید به شرک گراییده‌اند. زیرا آنان در دین بدعت گذاشته‌اند و به جهت زیارت و تبرک جستن به انبیاء و صالحین به کفر و شرک روی آورده‌اند، لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است.


پس از تسلّط سعودیان بر حجاز، با توجه به پیوند فکری و مذهبی آنان با محمدبن عبدالوهاب، در هر شهر و منطقه ای که وارد می‌شدند، آثار و ابنیه ساخته شده بر روی قبور بزرگان صدر اسلام را خراب و ویران می‌کردند.

وهابیان، بار نخست در سال 1221هـ.ق بخشی از بناهای قبرستان بقیع را ویران نموده و سپس با تکمیل سلطه خود بر حجاز در شوال سال 1344هـ.ق کلیه این بناها و گنبدها و آثار را ویران و اموال و اشیای گرانقیمت موجود در این اماکن را به تاراج بردند و نه تنها در مدینه، بلکه در هرجا گنبد و بارگاه و زیارتگاهی بود، به ویرانی آن اقدام کردند.


مرحوم سید محسن امین، ابعاد ویرانی‌های وهابیان در حجاز را اینگونه وصف میکند:« وقتی وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند، چنانکه یکبار دیگر این کار را کرده بودند. آنان هنگامی که وارد مکه شدند، گنبدهای قبر عبدالمطّلب، ابوطالب و خدیجه ام‌المؤمنین(علیها السلام) را ویران نمودند و زادگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام) را با خاک یکسان کردند و آنگاه که وارد جده شدند، گنبد و قبر حوا را خراب کردند و به طور کلی، تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده، طائف و نواحی آنها ویران نمودند و زمانی هم که مدینه منوره را محاصره کردند، به ویران کردن مسجد و مزار حمزه پرداختند. پس از تسلط وهابیان بر مدینه منوره، قاضی‌القضات وهابیان، شیخ عبدالله بن بلیهد، در رمضان 1344هـ.ق. از مکه به جانب مدینه حرکت کرد و اعلامیه ای صادر نمود و ضمن آن، جواز ویران کردن گنبدها و زیارتگاه‌ها را از مردم سؤال کرده بود. بسیاری از مردم از ترس به آن پاسخ نداده و برخی نیز لزوم ویران کردن را خواستار شده بودند.(مدینه شناسی، 1/333) 


البته هدف او از این اعلامیه و سؤال، نظرخواهی واقعی نبود، بلکه می خواست در میان مردم آمادگی ایجاد کند، چون وهابیان در هیچ یک از اعمال خود و در ویران کردن گنبدها و ضریح‌ها، حتی گنبد مرقد حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) منتظر نظر مردم نبودند و این اعمال، پایه مذهب آنان است. شاهد سخن آنکه، آنان پس از نشر این اعلامیه و سؤال و جواب، همه گنبدها و زیارتگاه‌ها را در مدینه و اطراف آن ویران کردند و حتی گنبد مضاجع ائمه اهلبیت(علیهم السلام) را در بقیع، که قبر عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز در کنار آنها بود، خراب نمودند و دیوارها و صندوق ها و ضریح‌هایی که روی قبرهای شریف قرار داشت، همه را از بین بردند، آنها در این زیارتگاه‌ها، جز تلّی سنگ و خاک، به عنوان علامت باقی نگذاشتند.


از جمله تخریب‌ها، از میان بردن گنبد مرقد عبدالله و آمنه، پدر و مادر حضرت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و نیز مزار همسران آن بزرگوار و قبر عثمان بن عفان و قبر اسماعیل بن جعفرالصادق(علیه السلام) و قبر مالک، امام دارالهجره و غیر آن بود که بیان همه آنها به طول می‌انجامد و به طور خلاصه، تمام مزارات مدینه و اطراف آن و ینبع را خراب کردند و پیش از آن، قبر حمزه عموی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و قبور بقیه شهدای احد را از بین برده بودند و از آنها جز مشتی خاک برجای نمانده بود و کسی که بخواهد قبر حمزه را زیارت کند، در صحرا جز تپه ای از خاک نمی‌بیند.


چه کسی دستور تخریب بقیع را داد ؟ وهابیان از ترس نتیجه کارشان، از خراب کردن گنبد و بارگاه حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و کندن ضریح آن بزرگوار خودداری کردند وگرنه آنان هیچ قبر و ضریحی را استثنا نکرده‌اند، بلکه قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) از آن جهت که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از دیدگاه آنها و از نظر دلایل وهابیان، اولی به خرابی است و اگر از این نظر خاطرشان جمع بود، حتماً قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نیز ویران میکردند! بلکه پیش از مزارهای دیگر، به تخریب آن اقدام میکردند. در کتاب تاریخ حرم ائمّه بقیع اینچنین نقل شده: این اقدام دقیقاً در هشتم شوال 1344هـ. ق. انجام گرفت و به کارگرانی که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ هزار ریال مجیدی دست مزد پرداخت گردید. (تاریخ حرم ائمه، 51)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۰
پاسدار 313
جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ

متفاوت باش!

یک انگیزه وجود داره که میتونه همه انگیزه ها رو درست کنه . اون انگیزه چیه ؟ انگیزه مثل بقیه نبودن  تو هم که برای مدرک درس میخونی مثل بقیه ای

یک آدم معمولی بود مثل بقیه. تا جایی که جا داشت می خورد مثل بقیه ، خسته می شد می افتاد می خوابید مثل بقیه ، تا جایی که جا داشت بخوابه ، می خوابید مثل بقیه.بلند می شد حال هیچی رو نداشت مثل بقیه. کم کم 10، 11 صبح به هوش می اومد مثل بقیه!

به شهواتش وابسته بود مثل بقیه ، ذلیل تشویق ها و تمسخرهای دیگران بود مثل بقیه ! حسود بود مثل بقیه! خیلی سخن ننگینیه!

الکی که نمیشه متفاوت بود ، مبنا باید داشت ، مبنا بهت میگم تا 10 نسل ات آتش بگیره ، این جمله حضرت امام رو ببینید :


انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب جهانی اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است ......


یادم هست سال 62 بچه ها چه ضجه ای میزدند با این حرفا ! میگفتن : یاابن الحسن ما اگر مردیم شما نیومدی بالای سر ما بگی کمرم شکست ، زندگی ما چه فایده ای داره! چه ارزشی داره این زندگی

آقا امام زمان برای سلامتی بعضی ها دعا می کنن : خدایا فلانی رو حفظ کن برای من......


کلیپ صوتی حاج آقا پناهیان در مورد متفاوت بودن 

دریافت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۰
شاهد
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ب.ظ

و این تویی ای انسان ...

و تو یعنی هیچ ای انسان ....

نهایتت نیز لاشه ایست گندیده ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۰
پاسدار 313
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۵ ب.ظ

جرات مخالفت با باطل + کلیپ صوتی


جرات می خواد مخالفت با باطل . در روایت میگه اگر اهل شهری هستی و اهل آن شهر هزار نفر یا بیش تر باشند و همه آنها جمع شوند بگویند : انت رجل سوء ، تو آدم بدی هستی ، ناراحت شدی ، تو دوست ما نیستی!

اگر همه مردم جمع شدن بگن : تو آدم خوبی هستی ، خوشحال بشی ، تو دوست ما نیستی!

جرات داشته باشید ! رفقا مدیون امام زمان باشید اگر در عروسی هاتون غیر قرآن و مدح اهل بیت برقرار کنید.

وایستید محکم. بگید هرکسی با یه چیزی حال میکنه ، ما با این چیزا حال می کنیم. تو جلوی فامیل خودت نمیتونی وایستی ، بعدا میگی جامعه مهدوی و....؟

دروغه که تو با قرآن لذت میبری؟ وقت های نابت رو با چیزای دیگه میگذرونی و اوقات فراغتت میای سراغ قرآن ؟

بگذارید همه ببینند شما جدی گرفتید


حتما ببینید

کلیپ صوتی زیبا از حاج آقا پناهیان درمورد جرات مخالفت با باطل




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۵
شاهد