عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روایت» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۸ ق.ظ

روایت مرد ثروتمند و غرورش

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مجلس خود نشسته بود، یارانش او را مانند نگین انگشتر در میان گرفته بودند. مسلمان فقیر و ژنده پوشى از در رسید. به اطراف متوجه شد، در نقطه اى جایى خالى یافت ، رفت و آنجا نشست . از قضا پهلوى مرد ثروتمندى قرار گرفت . مرد ثروتمند جامه هاى خود را جمع کرد و خودش را به کنارى کشید، رسول اکرم که مراقب رفتار او بود به او رو کرد و گفت: ترسیدى که چیزى از فقر او به تو بچسبد؟!
نه یا رسول اللّه !
«ترسیدى که چیزى از ثروت تو به او سرایت کند؟»
نه یا رسول اللّه !
«ترسیدى که جامه هایت کثیف و آلوده شود؟»
نه یا رسول اللّه !
«پس چرا پهلو تهى کردى و خودت را به کنارى کشیدى ؟»
اعتراف مى کنم که خطا کردم . اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه حاضرم نیمى از دارایى خودم را به این برادر مسلمان خود ببخشم.
مرد ژنده پوش : ولى من حاضر نیستم بپذیرم.
جمعیت : چرا؟!
چون مى ترسم روزى مرا هم غرور بگیرد و با یک برادر مسلمان خود آنچنان رفتارى بکنم که امروز این شخص با من کرد... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۲۸
پاسدار 313