عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت
نویسندگان

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر امام زمان عجل الله تعالی» ثبت شده است

شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱ ب.ظ

این روزها که شیعـــه کشی رخ نموده است

این روزها که شیعـــه کشی رخ نموده است
شـــــــــــــــاید نویـــــد آمدنت را دلالت است
آقــــــــا! شکایت دلـــــــــمان را کجـــا بریم
"عجّـل علـی ظهور" شما اوج حاجت است
کوفــــی شده زمانه و هیچ اعتماد نیست
حتی به حرف ما که دعامان شهادت است
آقـــــــا به خاطر دل زینـــــــب ظهور کـــن
در سوریه حضـــور حرامی جسارت است
آقــــــا قبول! منتظرانت کــــجا و مـــن...
وقتی تمام زندگی ام غرق حسرت است
اینجا به بغض های حسن خیره مانده ام
در کوچه ای که مادرتان بی حمایت است
قصدم گریز نیست به صحرای کـــــــربلا...
آنجا کــه ناله ی همگان وا مصیبت است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۱
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۶ ب.ظ

پر می کشد مرغ دل من در هوایت

پر می کشد مرغ دل من در هوایت

پیچیده در پس کوچه های دل صدایت
حتی نشد باران حریف رد پایت
گرچه صنوبر پیش پایت ایستاده
هر بید مجنون قامتش خم شد برایت
بلبل غزل خوان شکرخند لب تو
چشمان آهو اسیر چشم هایت
هر کوی وبرزن عطر گیسوی تو دارد
ای وسعت آغوش تو تا بی نهایت
هر صبح آدینه به شوق صبح وصلت
پر می کشد مرغ دل من در هوایت
حسین علاءالدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۶
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۴ ب.ظ

آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟

 

 آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟
این چشم ها که محروم از یک نگه به یارند
بهتر که کور گردند، بگذار خون ببارند
آنکو قرار دارد کی داغ یار دارد؟
دعوی عشق کم کن عشّاق بی قرارند

آنانکه یاد اویند دائم به جستجویند
حتّی خزان ز هجران در موسم بهارند
قومی کنار یارند امّا زیار دورند
قومی زیار دورند امّا کنار یارند
آنانکه بی تو سوزند سوزند عالمی را
ای وای اگر بدین سوز آهی ز دل بر آرند
ای خانۀ غمت دل ای فرش مقدمت گل
بر چشمها بنه پا انگار کن که خارند
اشجار سبز با تو کمتر ز نخل خشکند
گل های سرخ بیتو چون شعله های نارند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۴
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ

مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی !

مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی !


اسیر مانده ایم در بهانه های پاپتی
و میله های آهنین و عشق های ساعتی
حوالی نگاهمان دوباره صف کشیده است
صدای تیک تاک غم , شماره های صنعتی !

امان از اشتباه های نا تماممان , همان
تفاخر همیشگی به هیچ های قیمتی !
میان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتی ؟!
کسی نیامد از تبار انتظارمان ببین
که مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۲
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ب.ظ

هفت دریا از سرابت سوختم

هفت دریا از سرابت سوختم


چون غروب از اضطرابت سوختم
هفت دریا از سرابت سوختم
تا بباری تشنگی‌ها از دو چشم
از شهاب پر شتابت سوختم

ماه را در آسمانم حلقه کن
از غروب آفتابت سوختم
من پی تصویر انسانی جدید
غرق در دریای خوابت سوختم
آه ای آرامش صبح و نسیم
از غروب آفتابت سوختم
در پی تکثیر آه و ناله‌ها
مثل شعری در کتابت سوختم
آنقدر چشمان تو گل می‌نمود
تا که در تصویر نابت سوختم
سوختم من چون ستاره‌های تو
سوختم من! در حجابت سوختم!
حجت الله بخشوده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۰
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۷ ب.ظ

یوسف ترین پیغمبرت در چاه مانده است

یوسف ترین پیغمبرت در چاه مانده است

آری اگر تا کعبه خیلی راه مانده است
از دست من تا دست تو یک آه مانده است
خواندم مفاتیح الجنان را در دل شب
اما دلم در حسرت مفتاح مانده است

بعد از گذشت سال های سال یا رب
یوسف ترین پیغمبرت در چاه مانده است
ای ماه کنعانی من!خالی خالی ست
دستی که از دامان تو کوتاه مانده است
ای کاش که من نیز همراه تو باشم
هر کس که همراهت نشد گمراه مانده است
تنها نه من با چشم های پر ستاره
در آرزوی رویت تو ماه مانده است
می خواستم از تو بگویم آیه آیه
اما قلم در باء بسم الله مانده است
حسین علاءالدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۷
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۴۷ ب.ظ

از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم

  از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم

  از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم

بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم
بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست
عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم
تا که وصفی ز کمان و خم ابروی تو رفت...

در پی دیدن رویت همگی تیر شدیم
از کمان خانه ی زلفت همه بالا رفتیم
در سراشیبی ابروت سرازیر شدیم

گو گدایان در این خانه بیایند که ما
از گدایی به در تو همگی میر شدیم
عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...
جمله در حلقه ی تو در غل و زنجیر شدیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۷
پاسدار 313
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ب.ظ

نگاه کن به من مبتلای درمانده

  نگاه کن به من مبتلای درمانده

سحر به یاد تو چشمم ستاره می بارد
شبیه ابر بهاری دوباره می بارد
تبسم تو غزل را به وجد می آرد
از آستان لبت استعاره می بارد

صدای (حی علی...)می رسد دوباره به گوش
و عشق بار دگر از مناره می بارد
برای آمدنت استخاره کردم باز
بشارت است که از استخاره می بارد
نگاه کن به من مبتلای درمانده
که از نگاه شما راه چاره می بارد
حسین علاءالدین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۱
پاسدار 313
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ

شعری برای آقای خوبیها

  شعری برای آقای خوبیها


مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۰۰
پاسدار 313
پنجشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ

شعر امام زمان عجل الله تعالی

«شعری برای آقای خوبیها »

 

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری

کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی

ای آنکه در حجابت دریای نور داری

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟

برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما

کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت

کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۵
پاسدار 313