عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت
نویسندگان
دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۴ ب.ظ

خاطره ای از شهید زین الدین




رفتم دستشویی ، دیدم آفتابه ها خالیه

تا  رودخونه ی هور فاصله ی زیادی بود

نزدیک تر هم آب پیدا نمی شد

زورم می یومد این همه راه برم برا پر کردن آفتابه

به اطرافم نگاه کردم ، یه بسیجی رو دیدم

بهش گفتم: دستت درد نکنه ، میری این آفتابه رو آب کنی؟

بدون هیچ حرفی قبول کرد و رفت آب بیاره

وقتی برگشت دیدم آب کثیف آورده

گفتم: برادر جون ! اگه صد متر بالاتر آب می کردی ، تمیزتر بودا

 

دوباره آفتابه رو برداشت و رفت آب تمیز آورد

... بعدها اون بسیجی رو دیدم

 

وقتی شناختمش شرمنده شدم

 

آخه اون بسیجی مهدی زین الدین بود

فرمانده ی لشکرمون...

  

روایتی از زندگی سردار شهید مهدی زین الدین

منبع: کتاب آقا مهدی ، صفحه




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۶

نظرات (۱)

به نام حق
سلام علیکم:
ممنون از حضور شما و نظرات شما
وبلاگ بسیار عالی و پر محتوایی دارید.
با مطلبی در مورد خشم و سوالی در این باره به روزیم.
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
یا علی

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی