عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

عهد شهادت
نویسندگان

۱۷۹ مطلب توسط «شاهد» ثبت شده است

شهید سیدرضا پورموسوی

 به سال ۱۳۴۵ دردزفول متولد شد و 22 سال بعد، در عملیات والفجر۱۰ به شهادت رسید.

«سید رضا»، در میان همرزمان خود به مراتب عالی سلوک و عرفان شناخته می شد. وصیت نامه ی او که متن کامل آن را خواهید خواند، خالی از هرگونه مسائل دنیوی است و تنها تجدید پیمانی است با ارکانِ اعتقادی اش. پس از شهادتش، در میان دست نوشته های او، چند خطی بیش از دیگر نوشته ها جلوه نمود و دل همرزمان و آشنایان او را به درد آورد.

«یکی از همسنگرانم بسیار به قرائت زیارت جامعه ی کبیره مقید بود. خیلی دوست داشتم بدانم که برکات خواندن این زیارت چیست!؟ تا اینکه در ایام ماه مبارک رمضان به مرخصی رفتم.فرصتی دست داد تا خداوند مرا با این زیارت دلنشین آشنا کند.


 

تصمیم گرفتم هر هفته شب سه شنبه با توجه به اینکه نامه ی عمل شیعیان بر امام عصر(عج) عرضه می شود، من نیز با خواندن زیارت جامعه کبیره توسلی به آن بزرگوار داشته باشم. پس از مدتی هر هفته به نیت  یکی از چهارده معصوم این زیارتنامه را با عشق خاصی زمزمه می کردم.

... این طریق عاشقی را تا بعد از عملیات کربلای ۴ در سال ۱۳۶۵ ادامه دادم تا اینکه...

شب سه شنبه بود. با دوستان همرزم در واحد دیده بانی لشکر ولی عصر(عج) در خرمشهر کنار هم بودیم، می گفتیم و می شنیدیم.

رفقا از جنگ و خاطرات گذشته سخن می گفتند. اما من شدیدا بی قرار بودم!

حال عجیبی داشتم. زمان عاشقی فرارسیده بود. قرار من با مولایم در ساعت ۱۱ شب بود.

هر چه بود گذشت گفت و شنود همسنگران به انتها رسید.خواب شیرین چشمان همه را ربود. 

ناراحت بودم دیر شده بود رفتم به سراغ قرار همه هفته. با خودم گفتم از ادب به دور بود که با این برادران این گونه رفتار کنم و از میان جمعشان برخیزم.

صد تکبیر مقدمه زیارت جامعه کبیره را سر دادم که ناگهان همه چیز تغییر کرد!

چشمانم بسته شد و پرده ها کنار رفت! همه چیز عوض شد.

دیگر نه جبهه بود و نه سنگر! متوجه شدم که به حالت دو زانو در برابر آقا و سرور و مولای بزرگوارم نشسته ام. آقا و مولایم چهره ای زیبا، قامتی رشید و لباسی درخشان بر تن داشتند. سه نفر با لباس ساده نظامی در سمت راست آن بزرگوار و سه نفر سمت چپ آن حضرت به حالت دو زانو نشسته بودند. مولای ما به من خطاب کردند و فرمودند:

ناراحت نشو، همین کسانی که تو با آنان همنشین هستی من هم با تعدادی از ایشان همنشین هستم.

بعد هم چند کلامی با مولایمان، ولی عصر(عج) صحبت کردم. من در آن لحظه با حالت تضرع و زاری، در حالی که حالتم قابل وصف نبود و در پوست خویش نمی گنجیدم، شروع به خواندن زیارت جامعه ی کبیره کردم.»

... بعد ها ماجرای عجیب و زیبای دیگری رقم خورد...

سید رضا دوستانی داشت که از سادات بودند؛ سید هیبت الله فرج اللهی، سید مصطفی حبیب پور و سید رضا نوروز سال ۱۳۶۷ هر سه آنها در یک شب یک خواب شبیه هم دیدند! آنها لوحی را در مقابل امام زمان(عج) دیدند که نامشان بر روی آن نوشته شده بود. هر سه آنها به این رویا اشاره کردند اما توضیح بیشتری ندادند! تا اینکه سید رضا پور موسوی در سومین روز از بهار سال ۱۳۶۷ در عملیات والفجر ۱۰ به همراه دو یار همیشگی خود بهاری شد.(14)

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمُدلِلّهِ الّذی هَدانا لِهذا و ما کُنا لِنَهْتَدِیَ لَولا اَنْ هَدینُا الله

اشهد انّ لا اله الا الله، وَاشهدانّ محمّداً رسول الله واشهدان علیّاً ولی الله وان ائمة المعصومین اوصیاء رسول الله

اِنَّ الَّذینَ یَشْتَروُنَ بِعَهْدِ اللهِ وَ ایمانهِمْ ثَمَناً قَلیلاً اُولئکَ لاخَلاقَ لَهُمْ فی اْلاخِرَةِ وَلایُکَلِمُهُمُ اللهُ وَلایَنْظُرُ اِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیمةَوَلایُزَکّیهِمْ وَلَهُمْ عَذاب‏‏ٌ اَلیمٌ *ال عمران*

حمد و سپاس  خداوندی را که نعمت و رحمتش را برما ارزانی داشت و به ما شناساند، باشد که در طریق عبودیتش بنده ایی شاکر و صابر باشم. انشاء الله

مرا عهد و پیمانی بود با ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام در غدیر خم و آه و ناله ای از بیت الاحزان فاطمة زهراءقره العین الرسول در سینه.

صدای فراخوانی رسول اکرم برای بیعت با ولایت علی علیه السلام در غدیر و فریاد فریاد خواهی حسین علیه السلام در کربلا در گوشم طنین انداز بود و حالا فرزند فاطمة زهرای اطهر مرا برای تجدید بیعت با ولایت علی علیه السلام می خواند. آیا اجابت نکنم؟ نه والله که اجابت نمایم.

بر طریق خونین ولایت علی علیه السلام کسانی بودند که بر عهد و پیمانشان وفا نمودند و ایستادگی کردند و حالا ما میراث دار آن شهیدان شده ایم، پس با هم اقتدا به راه سرخ شهیدان می کنیم و دست برنمی داریم.

مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجال‏ٌ‌صَدَقُوا مَاعاهَدوُ اللهِ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ‌ وَ مَنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِر وَمابَدَّلُوا تَبْدیلاً  - 23 احزاب

و اگر قرار است کسانی بر این طریق پایدار باشند و به عهد خود وفا نمایند اولاترین و سزاوارترین کسان بنی هاشم می باشند که همة وجود خویش را فدا سازند.

آنچه را که در خاتمه سزاوار می بینم تذکر دهم این می باشد که اگر در طول و مدت همنشینی هائی که با بعضی از دوستان و برادران داشته ام و از آنها خواسته ام که برایم حرف بزنند دربارة بعضی از مسائل و یا اینکه من برای آنها مطالبی را بیان داشته ام نه قصد داشته ام خدای ناکرده آنها را حقیر سازم و سرزنش نمایم و نه اینکه بخواهم بر آنها فخرفروشی و اظهار دانائی و خود بینی نمایم بلکه فقط و فقط توجهم این بوده که اصلاحی در اعمال صورت بندد و این در نظرم بوده که  «یااَیُّهّا الَّذینَ امنَوا اَتّقوُا اللهَ وَ قوُلوُا قُوْلاً سَدیداً  یُصْلِحْ لَکُمْ اَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنوُبَکُمْ وَمَنْ یَطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ فَقْدفازَفَوْزاً عَظیماً» --71/70 احزاب

و از خداوند متعال می خواهم که اعمال ناقص و نارسای ما را خود به کمال برساند با رحمتش با ما معامله نماید و ما را محروم از عنایت و توفیقش نسازد. انشاء الله.

و از خدای عزوجل خواهانم که خودش جزای زحمات پدر و مادرم را بدهد که او اجر و ثواب بغیر حساب می دهد.

رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذهَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُئْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّاب. 21/8/66 ماووت عراق14

*****

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۲۰
شاهد

مضطر

یکى از لقب‌هاى معروف امام عصر علیه‌السّلام است. در کتاب‌هاى لغت به‌معناى درمانده و ناچار به کار مى‌رود. در بسیارى از ادعیه و روایات از حضرت مهدى علیه السّلام با لقب مضطر یاد شده است. از جمله در قسمتى از دعاى ندبه آمده است: «این المضطرّ الذى یجاب اذا دعى(6) کجاست آن مضطرى که چون دعا کند، خواست او به اجابت مى‌رسد...

امّا چرا به امام عصر علیه السّلام لقب مضطر داده شده است؟ از بررسى مجموعه روایات مربوط به این بحث چنین برمى‌آید که امام معصوم به‌عنوان حجّت الهى در خیرخواهى به بندگان خدا و محبت به آنان از پدر و مادر به آن‌ها مهربان‌تر است؛ کدام اضطرار سخت‌تر از این است که کسى حجّت خدا باشد و مسئولیت حفظ و تبلیغ و ترویج و حاکمیّت بخشى به همه احکام و ارزش‌هاى الهى را برعهده داشته باشد، امّا در شرایطى واقع شود که ببیند حکام جور از یک طرف و منافقان و انسان‌هاى هواپرست از طرف دیگر احکام حیات‌بخش الهى را زیر پا مى‌گذارند و بندگان خدا را از مسیر سعادت واقعى منحرف مى‌سازند و آن‌ها را به بى‌راهه سوق مى‌دهند.(7)  

همین‌طور در روایتى که از امام صادق علیه السّلام دربارۀ تفسیر آیه: «أَمَّنْ یُجِیبُ اَلْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ اَلسُّوءَ...»(8)  وارد شده چنین آمده است: سوگند به خدا منظور از مضطر در این آیه قائم آل محمد صلّى اللّه علیه و اله است. وقتى که در آخر الزمان ستم و بیداد و فساد در نتیجه سلطه پیدا کردن مستکبران و انحراف مردم از صراط مستقیم سرتاسر جهان را پر ساخت، آن حضرت در بین رکن و مقام [در مسجد الحرام]دو رکعت نماز مى‌خواند و آن‌گاه دست به دعا برداشته از خداوند تعجیل در فرج خود را مى‌خواهد و پروردگار عالم نیز دعاى او را اجابت نموده و به او اذن ظهور مى‌دهد و به دنبال این واقعه مبارک آن حضرت به برکت امدادهاى غیبى و هم‌چنین یارى انسان‌هاى مؤمن و شجاع-که در آن زمان از سرتاسر عالم به گرد آن حضرت جمع شده‌اند- بساط ستم را از روى زمین برخواهد چید.(9) و (10)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۱۶
شاهد
آقا جونم مهربونم کی میای دردت به جونم ........
از خدا همیشه میخوام که بیای تا من جوونم.......






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۰۹
شاهد
جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۳ ب.ظ

حدیث عشق میثم تمار(ره)(کلیپ)

لا یکمل ایمان عبد الا یظنون الناس انه مجنون

ایمان کامل نمی شود تا مردم تو را مجنون انگارند


نجوای عاشقانه میثم تمار از عشق به علی علیه السلام




دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 29 ثانیه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۳
شاهد

السلام علیک یا میثم یحیی ابن تمار






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۳:۲۳
شاهد

خبر دادن امیر المومنین به میثم تمار از نحوه شهادتش





دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 16 ثانیه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۸
شاهد
دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ

فیلم حکومت عدل علوی








دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 48 ثانیه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۴:۲۲
شاهد



دریافت




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۸
شاهد




دریافت
حجم: 29.3 مگابایت
توضیحات: احمد بابا یی در دفاع از حرم در محضر رهبر انقلاب


خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شده‌ست

                                                                 سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شده‌ست

                                                              سرِ دین، طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست

                                                                 هر که در مدح علی شعر جدید آورده‌ست

                                                               گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست...

 

                                                                 تا «بهار عربی» روی علف باز کند

                                                           جبهه‌ی در شام و عراق از سه طرف باز کند

                                                           وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند!

                                                          عاشق شیرخدا، وارث شمشیر خداست

                                                      سینه‌ی «سنی و شیعه» سپر شیر خداست

 

                                                           بی‌جگرها جگر حمزه به دندان گیرند

                                                             انتقام اُحُد و بدر ز طفلان گیرند

                                                           چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند

                                                      بیشتر زان که از این قوم، بدی می‌جوشد

                                                     از زمین غیرت «حجربن عدی» می‌جوشد!

 

                                                     سنگ تکفیر به آئینه‌ی مذهب؟ هیهات!

                                                    ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟ هیهات!

                                                     دست خولی طرف معجر زینب؟ هیهات!

                                                    ما نمک خورده‌ی عشقیم، به زینب سوگند

                                                         پاسبانان دمشقیم، به زینب سوگند

 

                                                      داس تکفیر، گل از ریشه بچیند؟ هرگز!

                                                         کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟ هرگز!

                                                     مرتضی همسر خود کشته ببیند؟ هرگز!

                                                        پایتان گر طرف «کرب و بلا» باز شود

                                                           آخرین جنگ جهانیِ حق آغاز شود


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۳:۲۱
شاهد


به پیامبر فرمان داده شد که حق خویشان را به آنان بده. پیامبر (ص) از جبرئیل پرسید که منظور از خویشان چه کسانی هستند و این حق چیست؟ ندا آمد که فدک را به فاطمه عطا کن! پیامبر (ص) دخترشان را فراخواندند و فرمودند، خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد و چون لشکر اسلام در این فتح دخالتی نداشت، این مکان مخصوص من است دستور پروردگار نیز بر عطای آن به تو نازل شده است. از سوی دیگر مهریه مادرت خدیجه بر عهده پدرت مانده ، پس من در قبال مهریه مادرت و به دستور خداوند فدک را به تو عطا می کنم آن را برای خدا و فرزندانت بردار و مالک آن باش.

حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: تا زمانی که شما هستید تصرفی در این ملک نخواهم داشت و پیامبر(ص) با رد این مسئله فرمودند: ترس آن دارم که نااهلان تصرف نکردن فدک از سوی تو در زمان حیات من را بهانه قرار داده و بعد از من حق آن را از تو منع کنند...



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۵۶
شاهد